آدم دقيقا وقتى در آستانه از هم پاشيدگى و ضعفه به چيزايى پى ميبره كه تا اون موقع ميدونسته اما سعى ميكرده اونهارو خفه كنه و به روى خودش نياره درست مثل من، الان بعد از دو روز دردناك قسمتى از بدنم و بررسى همه علل و عوامل و رفتن به ورطه هولناك نااميدى به اين فكر كردم چقدر زندگى كردم؟ از زندگيم راضيم يا نه؟ چقدر عاشقى كردم و چه احمق بودم كه مدام لحظه هام رو با سبك سنگين كردم كفه عشق ميگذروندم و غر ميزدم. كردم منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

فروش لوازم خانگی وب سایت چاپی estatesahelaftab وب سایت آموزش بورس استارت اپ خلاقانه دفتر نقشه برداری صیغه یابی وبرنامه هنردوست تخفیف ویژه فقط برای امروز